دفتر نشر وتولید آثار فرهنگی امین اله بخشی مشکول اعلام کرد ،دکتر رضا براهنی نویسنده،شاعر،مترجم ومنتقد پرکار وبیباک ایرانی در پنجم فروردین ماه امسال 1401 در تورنتو در غربت وتنهایی در گذشت.امین اله بخشی مشکول به محض دریافت این خبر از سایت های اینترنتی سخن خود را درباره رضا براهنی اینگونه آغاز کرد رضا براهنی از نوادر روز گار ما بود من زمانی که در دانشگاه علامه طباطبایی تهران در دانشکده ادبیات فارسی وزبان های خارجی درس می خواندم با نوشته های دکتر رضا براهنی ومهمترین اثر او در عرصه نقد ادبی، کتاب طلا در مس آشنا شدم.این کتاب مفید را شاید بتوان نخستین کتاب نقد ادبی درباره ادبیات معاصر ایران به شمار آورد .رضا براهنی با چابکی وچالاکی که در زمینه نقد شعر معاصر ایران مخصوصا درباره اشعار نیما وفروغ فرخزاد و...داشت در این کتاب خوب حق مطلب را ادا کرده است.این کتاب که در ابتدا در یک مجلد به چاپ رسیده بود در ویراست های بعدی در دو مجلد توسط مولف نشر گردید.براهنی در نقد متون معاصر مانند نوشته های هدایت وجلال آل احمد نیز سخنوری چالاک بود ودستی قوی وید طولایی داشت.در همان سال ها که من دانشجو بودم وبه نوشته های رضابراهنی علاقمند شده بودم ونوشته های اورا با ولعی خاص می خواندم کتاب کم حجم کوچک با محتوای بسیار عالی با نام کیمیا وخاک منتشر شد که در آنجا به نقد دیگری از ادبیات خلاق ایران ونوشته های هدایت ونیما پرداخته بود واوقات مرا مطالعه این کتاب ها پر کرده بود.آن زمان ها من بسیار جوان بودم واز مطالعه وآموختن سیر نمی شدم وسعی می کردم علاوه بر خواندن کتاب های درسی ودانشگاهی به مطالعه کتب غیر درسی نیز بپردازم وخود را مشمول این شعر مولوی می یافتم :هرکه جز ماهی زآبش سیر شد هرکه بی روزی است روزش دیر شد
در آن زمان ودر زندگی دانشجویی که برای رفتن به دانشکده ویا به محیط کار (یعنی تدریس به صورت حق التدریسی درمناطق دوردست تهران)باید مسافت طولانی را با اتوبوس های واحد طی می کردیم وبرای اینکه وقتمان را در اتوبوس ها هدر ندهیم معمولا با خودمان نوشته وکتاب به همراه داشتیم وتا رسیدن به مقصد به خواندن ومطالعه در اتوبوس واحد عادت کرده بودیم واساتید ما نیز در کلاس های خود چنین به ما توصیه می کردند که همواره نوشته ها ویادداشت هایی را پیش خود داشته باشید تا زمانی که در صف های طولانی قرار گرفته اید تا سوار اتوبوس شوید وهنگام سوار به اتوبوس از یادداشت هایتان استفاده کنید.دکتر اصغر دادبه یکی از این اساتید بود که همواره مارا تشویق به اینگونه اغتنام از فرصت ها می کرد.درود بر او که مرد بزرگی واستاد شایسته ای است.به هر تقدیر براهنی زندگی پیچیده ای داشت واز کسانی است که پیمانه او پر شده بود.براهنی را می توان یکی از دموکراتیکترین نویسندگان ومنتقدان ادبی دانست که چندین دهه در راه عقیده آرمان خود ودفاع از سرزمین وملت خود قلم زد وهرگز حقیقت قربانی مصلحت نکرد واین حصیصه ای است که به زندگی پر افتخار او با کارنامه ای درخشان سیمایی منحصر به فرد داده است.رضا براهنی درباره ادبیات سنتی وکلاسیک ایران نیز مطالعات وشناخت درست وعمیقی داشت.درباره مولانا ودرباره شمس تبریزی ودیگر شاعران ایرانی تحلیل های درست ونوجویانه ای ارائه می کرد که در نوع خود بی نظیر است.در روزگار دانشجویی من مجله ای با نام تلخ تنها یک شماره به نظرم منتشر شد که در آنجا به تحلیل قصیده ای با مطلع زیر از منوچهری پرداخته بود:الا یا خیمگی خیمه فروهل که پیشاهنگ بیرون شد زمنزل
تاریخ مذکر،راز های سرزمین من ،آزاده خانم ونویسنده اش،اسماعیل که شعر بلندی است وخطاب به پروانه ها وجنون نوشتن از آثار ماندگار زنده یاد دکتر رضا براهنی است که هریک از آن آثار نیاز به نقد وتحلیل های جداگانه ای دارد که فراغی فراخ می طلبد.وبه قول مولانا
شرح این هجران واین خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
کلمات کلیدی: